این داستان حکایت
دخیل بستن صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) است. وی برای رسیدن به مرد
مورد علاقهاش، سالها تن به ازدواج نداده و تحت تأثیر شور زمان دفاع مقدس
نذر کرده است که تنها با یک جانباز ازدواج کند. حال که پس از سالها دل به
جانبازی به نام رضا بسته است، اما رضا هم پس از مدتی شهید میشود و صبوره
در کشاکش زندگی با خواستگار دیگری روبرو میشود علیرغم میلش مجبور به
ازدواج با وی میشود و پس از مدتها متوجه میشود که خواستگارش رسول نیز
جانباز است، اما خودش هم خبری از جانبازیاش ندارد.