شکار فرصتهای فرهنگی از کف بازار
درست در وسط بازار، لابه لای زرق و برق لباسها که تنها صحبت از رنگ و قیمت است، تابلوی کوچکی خودنمایی میکند؛ خانه کتاب. دوباره تابلو را میخوانم.
بیش از یک سال میشود که این بازار محل رفت و آمدم شده و امروز برای نخستین بار چشمم به این تابلو خورده است. وارد پاساژ میشوم و مسیریابهای کوچک را یکییکی دنبال میکنم.
20،30شاید هم 40 پلهای را بالا میآیم تا به کتابخانه برسم. خیلی کوچک است، اما مملو از کتاب. لابه لای کتابها روحانی مسنی، پشت میز شلوغش درحال مطالعه است.
کتابها بانظم و ترتیب موضوعی چیده شدهاند و بخشی از آنها نیز بهخاطر کمبود جا همانطور روی زمین رها شدهاند. باخودم میگویم: «آخر این بالا، درون بازار و دور از چشم مردم، کتابخانه به چه کار میآید»!
جلوتر میروم تا از سر کنجکاوی به کتابها نگاهی بیندازم. سر صحبت که با کتابدار مسن اما تازهنفس بازار جنت باز میشود، قصه رنگ دیگری به خود میگیرد.
صحبت از کار تبلیغی و فعالیت فرهنگی برای جوانانی میشود که کمی با مسجد و کانون و دانشگاه بیگانهاند؛ همانهایی که مسئولان فرهنگیمان فراموش کردهاند سهم آنان را از فرهنگ بپردازند.
چشمها را باید شست و جور دگر باید دید
حجتالاسلام سیدعلی سیف60 سالی دارد و تحصیل کرده علوم حوزوی است. اگرچه سالهای سال پیشینه کار فرهنگی و تبلیغی دارد؛ اما کارش را در این بازار از هشت سال پیش شروع کرده است.
وی میگوید: کمی باید در نگاههایمان به مقوله فرهنگ و جوان بازنگری کنیم. امروز من با جوانهایی کار میکنم که متاسفانه مسئولان فرهنگی، حوزوی و مسجدیمان نگاه چندان مناسبی به آنان ندارند.
حجتالاسلام سیف کارش را در اینجا با 500جلد کتاب شروع کرده است و الان بیش از 7 هزار جلد کتاب و بیش از 160عضو ثابت در کتابخانه کوچکش دارد و کتاب خواندن، بهانهای شده تا باب دوستی صمیمانهای را با آنان بازکند و فرصتی باشد برای تغذیه فکری صدها جوان که گاه به دنبال تلنگری برای تغییر مسیر میگردند.
وی با بیان اینکه کتابخانه کوچک یاس نبی با وجود قرار گرفتن در مکان خلوتی مانند این مکان، بهتر از هر مسجد و کانونی برای انجام کار فرهنگی جواب داده است، میگوید: متاسفانه با وجود همه حرفهایی که درباره نقش مسجد و کارکرد آن زده شده است، هنوز هم تفکرات ناسالمی در بین متولیان مساجد وجود دارد که باعث شده، نتوانند پذیرای هر کسی با هر شرایطی در مسجد؛ یعنی خانه خداوند باشند.
دشمن به درون جزئیترین مسائل خانوادگی ما نفوذ کرده است
این فعال فرهنگی یادآوری میکند: گاهی فراموش میکنیم که مسجد بهجز محل عبادت، مکانی برای تعلیم و تربیت و اصلاح افراد هم هست و باید با آغوش باز پذیرای جوانان و نوجوانان با همه مشکلاتشان از هر گروه و قشر و صنفی باشد. متاسفانه فعالان دینی و فرهنگی ما هنوز منتظر فرجی نشستهاند و باور ندارند که کار فرهنگی به زبان برنمیآید و باید وارد گود شد.
وی ادامه میدهد: معضلات اجتماعی و آسیبهای بسیاری، جوان امروز را تهدید میکند
که باید آگاهانه و با برنامهریزی به سراغ آنها رفت. در طول این سالها با هر قشر
و سلیقهای برخورد داشتهام و بهخوبی دریافتهام که دشمن با هزاران شبکه و رسانه
ماهوارهای خود به آرامی تا درون جزئیترین مسائل خانوادگی ما نفوذ کرده است و
برای هرکدام از مردم برنامهای کارشناسانه دارد؛ درحالی که متاسفانه مسئولان
فرهنگی ما هنوز در خواب هستند.
اگر برای دکه
سیگار فروشی تقاضا داده بودم، پذیرفته بودند!
این مشاور دینی با بیان اینکه باید در جاذبههای دینی و فرهنگی و منابع و سخنرانیها تغییر، تحول و تنوع لازم را برای جذب جوان ایجاد کرد، تاکید میکند: کار فرهنگی هزینه کردن پول، وقت و انرژی نیست؛ بلکه سرمایهگذاری برای آینده است. اگر نگاههایمان را کمی اصلاح کنیم و به جای استخراج گچ و آهک از سطح رویین جامعه به دنبال کشف ذخایر طلا و نقره از لایههای زیرین آن باشیم، دیگر نیازی به این همه سختافزار برای مقابله با هجمه نرم دشمن نخواهد بود.
حجتالاسلام سیف که دستی هم بر قلم دارد و تاکنون چند کتاب نوشته است، بیان میکند: چند سالی میشود که بر روی بحث کتاب نذری مانند سایر نذریها، فعالیت تبلیغاتی و کار فرهنگی میکنم و از خیران میخواهم که گاهی هم به نیاز روحی مردم توجه کنند و بهجای صرف هزینه برای غذا یا هر چیز دیگر، نذری هم برای چاپ، تکثیر و خرید کتابهای خوب برای مردم داشته باشند.
وی با اشاره به تجربه دهها فعالیت فرهنگی موفق و تاثیرگذاری که در ارتباط با کتاب در بخشهای مختلف داشته است، میگوید: برای توسعه کار با برخی مسئولان شهری صحبتی داشتهام تا به اندازه یک دکه کوچک روزنامهفروشی، فضایی برای ایجاد کتابخانه در برخی مراکز پرتجمع شهری در اختیارم قراربدهند که متاسفانه پس از سه سال پیگیری به نتیجهای نرسیدهام؛ درحالی که اگر برای دکه فروش تنقلات و سیگار تقاضا داده بودم، به طور حتم پذیرفته شده بود!
حجتالاسلام سیف به کمکاری بسیاری از حوزهها در این زمینه هم اشاره و خاطرنشان میکند: گاهی یک کتاب خوب، یک مشاور و همراه خوب، یک گوش برای شنیدن، یک چشم برای دیدن، یک دست برای نوازشکردن و به طور حتم یک در گشوده مسجد برای هر لحظه پذیرفتن، پناه بردن و خلوت کردن با خدا میتواند مسیر زندگی یک جوان را تغییر دهد.
متیننژاد- روزنامهی شهرآرا مشهد
خداوندا نگه دار از زوالش
سلام کاکو
احسنت بسیار جالب بود
اگه دوست داشتید تبادل لینک کنیم
www.madahan-shiraz.blog.ir