هر چند سال یک بار جسته و گریخته میشنویم که فلان کشور سالِ تازه را «سالِ کتاب» نامگذاری کرده است.
«رئیسِ جمهوریِ بلاروس به خاطرِ توجهِ بیشتر به کتاب و کتابخوانی سالِ ۲۰۱۲ را در این کشور سالِ کتاب اعلام کرد.»
برایِ ما که با مفهومِ نامگذاریِ سالها از دیرباز آشنائیم و میدانیم که مثلاً از سالِ «اتحاد و انسجامِ ملی» جز چند فقره کتابسازی، چند صد همایش و چند ده جشنواره چیزی عایدمان نمیشود، این خبر در حدِ شوخی است، میشنویم و میگذریم.
تازه مگر خودمان «هفتهٔ کتاب» نداریم؟ چندین میلیارد ریال برایِ برپاییِ هفتهٔ کتاب و آذین بستنِ شهر و تیزر پخش کردن از تلویزیون و بنر چاپ کردن صرف میشود و دریغ از یکصدم جابهجاییِ سرانهٔ مطالعه! برایِ ما که «مارگزیده»ایم، این خبرِ روسیهٔ سفید شگفتآور نیست.
رئیسِ جمهورِ بلاروس با ادبیاتی که نظیرش را بارها از زبانِ
مسئولینِ کشورِ خودمان شنیدهایم گفته است: «تنها راهِ رهایی از بحرانِ
معنوی و مادی روی آوردن بر معنویات و وسیلهٔ دستیابی به معنویات، کتاب
است.»
لوکاشنکو در بخشِ دیگرِ پیامش که اگر اسمش پایِ پیام نبود خیال میکردیم یکی از مدیرانِ فرهنگیِ خودمان آنها را گفته، ادامه داده است: «اعلام شدنِ سالِ جدید به عنوانِ سالِ کتاب به خاطرِ ارتقایِ نقشِ کتاب و کتابخوانی در جامعهٔ معاصر، پرورشِ علاقه و ذهنیتِ جوانان به سخن، رشدِ ادبیاتِ وطنی و تأمینِ حمایتِ ادبیات از سویِ دولت است.»
بله، تا اینجایِ کار انگار لوکاشنکو و مدیرانِ کتابخوانیِ ایران را از رویِ هم قالب گرفتهاند. اما نقطه عطفِ ماجرا همهٔ قضاوتهایِ ما را بر هم میزند. طبقِ خبرِ ایبنا رسانههایِ بلاروس برنامهٔ این کشور برایِ سالِ کتاب را اینطور خلاصه کردهاند: «در چارچوبِ این سال پیش از هر کار تأسیسِ کتابخانههای محلی در تمامیِ نقاط کشور و فراهم آوردنِ امکاناتِ مطالعه برای مردم در نظر گرفته شده است.»
قطعاً موافقید که برنامههایِ دولتِ بلاروس با کارهایی مثلِ برپایی صدها جشنواره، خریدِ میلیاردیِ کتاب از ناشرانِ خاص، اهدایِ میلیونها جلد کتاب به کارمندانِ ادارات و افتتاحِ هزاران نمایشگاهِ کتاب در ادارات و مساجد تفاوت دارد. مهمترین عاملِ تفاوتِ این برنامهها با انبوهِ ولخرجیهایِ ایرانی، ماندگاری و بازدهیِ بلندمدتِ آنها است.
حالا فرض کنید رهبر ایران سالِ 1393 را سالِ کتاب و کتابخوانی نامگذاری کند و بگوید: «با کمک طلبیدن از همهٔ فعالانِ حوزهٔ کتاب اعم از نویسنده، مترجم، شاعر، ناشر، کتابفروش، کتابخوان، منتقد و… به دنبالِ ارتقایِ سطحِ مطالعه در کشور هستیم.»
فکر میکنید این کمک طلبیدن چه بازخوردی در کشور داشته باشد؟ بخشی از ناشران برایِ حفظ پرستیژِ روشنفکری کلیهٔ اقداماتِ دولت (غیر از خریدِ کلان) را بایکوت میکردند. بخشی دیگر سعی میکردند تا تنور داغ است خمیرِ نشرِ خودشان را بچسبانند. عدهای در عرضِ سیزده روز کتابِ مفصلی دربارهٔ «راههایِ کتابخوان شدن» منتشر میکردند و به دولت میفروختند. جناحِ مخالف هم اقدام تازهٔ دولت را تخطئه میکرد و برایِ تخریبِ آن، فوراً بنیادِ فرهنگی تأسیس میکرد.
فقط برایِ اطلاعاتِ عمومی خوب است اظهارِ نظرِ رئیسِ اتحادیهٔ نویسندگانِ بلاروس دربارهٔ طرحِ رئیس جمهورشان را بخوانیم: «این اتحادیه از عملی شدنِ طرح حمایتِ همهجانبه میکند. وی با یادآوریِ دیدارِ لوکاشنکو با ادیبانِ این کشور در پائیزِ گذشته گفت رئیسِ جمهوری در این دیدار دستور داد از این به بعد شمارِگان کتاب در این کشور ۸۰ تا ۸۵ درصد افزایش یابد و بر کمیت و کیفیتِ کارِ کتاب، حمایت از انتشاراتیها، افزایشِ حقِ تألیف و رشدِ ادبیاتِ ملی نیز توجهِ عمیق صورت بگیرد.»