مهمترین توصیه های رهبری به طلاب پیرامون مطالعه کتاب

1009382119151

امروزه بازی های رایانه ای، فیلم ها و شبکه های مختلف خبری داخلی و خارجی، حجم وسیعی از اطلاعات را به سوی ما ارسال می کنند که در کاهش قوای فکری جوانان و قشر کم سن و سال جامعه نقش غیرقابل انکاری دارند. بر این اساس جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که مدیران ارشد جامعه، باید همه تلاش و امکانات موجود خود را بسیج کرده و برای نهضت عمومی کتابخوانی به کار ببندند. بر این اساس به سراغ شخصیتی رفتیم که برای مباحث کتابخوانی وقت گذاشته و در این میان، از همه توان خود برای نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی در جامعه استفاده کرده است.

ایشان از ۲۷ نمایشگاه کتابی که تاکنون برگزار شده، بیش از ۲۰ نمایشگاه را شخصا بازدید کرده و ساعت ها در این نمایشگاه به مطالعه کتاب های مختلف پرداخته است؛ شخصیتی که خود نقد کتاب می کند و مؤلف خوبی در این زمینه است. گفت‌ و گویی که در زیر می خوانید، برگرفته از مصاحبه ای مجازی با رهبر معظم انقلاب و با بهره جویی از بیانات ایشان در دیدارهای مختلف است.

رسا ـ لطفا نظر خودتان را پیرامون وضعیت کتاب وکتابخوانی در جامعه بفرمایید؟ من هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتابخوانی در جامعه خودمان می افتم، قلبا غمگین و متأسف می شوم! این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان رواج وتوسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچم داری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق می کند؛ چون اسلام به کتاب و خواندن و نوشتن خیلی اهمیت می دهد.(دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب۳۰/۷/۱۳۷۵) من توقّعم این است که مردم ما کتابخوانی را جدّی بگیرند. البته جمعی از مردم جدّی می گیرند؛ اما همه این طور نیستند. من می خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است کسانی که وقت های ضایع‌ شونده ‌ای دارند، مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار می شوند، یا سوار وسیله‌ نقلیه‌ خودشان هستند و دیگری ماشین را می راند، یا در جاهایی مثل مطبّ پزشک در حال انتظار به سر می برند و به ‌هر حال اوقاتی را در حال انتظار به بی کاری می گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند.(مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پس از بازدید از نمایشگاه کتاب ۲۲/۰۲/۱۳۷۵)

رسا ـ به نظر شما کتاب ها جای خودشان را با کارهای هنری دیگر از قبیل اینترنت و غیره عوض نکرده است؟ کتاب مقوله بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری، تصویری، تلویزیون و سینما یا از این قبیل چیزها خیلی اعتقاد دارم؛ ولی کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند؛ کتاب را باید ترویج کرد؛ مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود. چندی پیش من دیدم که همین تلویزیون با بعضی از جوانان مصاحبه کرده و پرسیده بود که آقا شما کتاب می خوانید، پاسخ داده بودند که نه اصلا کتاب را جز ضروریات زندگی نمی دانند.(مصاحبه پس از بازدید از ششمین نمایشگاه کتاب ۲۶/۲/۱۳۷۲)

رسا ـ شما برای کتاب خواندن به کتابخانه خاصی می رفتید و یا عضو آن بودید؟ نزدیک منزل ما کتاب فروشی کوچکی بود که کتاب کرایه می داد. من هر زمان که کتاب می خواندم، معمولا از آنجا کرایه می کردم. به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه می کردم. آستان قدس هم در مشهد کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی در همان سنین ۱۵و ۱۶ سالگی، به آنجا مراجعه می کردم. گاهی روزها به آنجا می رفتم و مشغول مطالعه می شدم، صدای اذان با بلندگو پخش می شد، اما به قدری غرق در مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم.(دیدار با گروهی از جوانان ۱۴/۱۱/۱۳۷۶)

رسا ـ شما بیشتر چه نوع کتاب هایی را مطالعه می کنید؟ من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم. غیر ازکتاب های درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، هم کتاب تاریخ، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می خواندم. به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان های معروف را در دوره نوجوانی خواندم. شعر هم می خواندم. من در دوره نوجوانی و جوانی، با بسیار از دیوان های شعر آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی می خواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم. الان احادیثی یادم است که آنها را در دوره نوجوانی خواندم و یادداشت کردم؛ دفتر کوچکی داشتم که احادیث را در آن یادداشت می کردم.(دیدار با گروهی از جوانان ۱۴/۱۱/۱۳۷۶)

رسا ـ توصیه حضرتعالی به طلاب در این خصوص چیست؟ طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دوره‌ جوانی بخواند. این ذخیره‌ حافظه را که بی‌ نهایت دارای ظرفیت است، هر چه می توانید، در دوره‌ جوانی پر کنید. ما هر چه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هر چه در دوران پیری – که بنده همین حالا هم با همه‌ گرفتاری ‌ها، بیش از جوان ها مطالعه می کنم – به دست می‌ آوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید، این منبع قیمتىِ ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهی ‌های مفید و لازم در زمینه ‌های مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هر چه می توانید انباشته کنید. از اینها استفاده خواهید کرد. خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال، بعد به این کانون های فرهنگی – هنری بروید و پذیرای جوان ها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا.(بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی ۱۹/۰۷/۱۳۹۱)

رسا ـ شما برای ترویج کتابخوانی پیشنهادی دارید؟ در مدرسه، در شهر و در سطح کشور مسابقه کتابخوانی راه بیندازند و پس از مراسم، این مسابقه را مثل مراسم مشاعره از تلویزیون پخش کنند. اخیرا چند ماه قبل از این، در تلویزیون مشاعره راه انداخته بودند؛ مشاعره خیلی خوبی هم بود. من چند جلسه نشستم، هر جلسه شاید بیست دقیقه نیم ساعت این برنامه را تماشا کردم. من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگر این طوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست. بله ما باید عرض مان را به مردم بکنیم و بنده هم عرض می کنم؛ منتهی چیزهایی است که با گفتن تنها تمام نمی شود.(دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب ۱۹/۸/۱۳۷۶)

رسا ـ ناشران در ترویج کتابخوانی چه نقشی دارند؟ به نظر من، طبقه ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعه ‌های ارزشمند جامعه محسوب می شود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیله انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان می گذارند. در این ‌جا نباید کسی بگوید که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. ای بسا گاهی مؤلّف و مترجم هم همین فکر را می کنند؛ ولی این از ارزش کار آنها نمی کاهد. خطاست اگر کسی گمان کند ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به‌ خرج می دهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده‌ایم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بوده‌ ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویران گری مخالفیم. کار ناشران از جهات مختلفی سخت است؛ درست مثل کار همان پزشک. اگر در تجویز و ارائه دارو، بی توجّهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیان بار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کرده ‌اید. در نهایت، به‌ هیچ ‌وجه شانه شما و شانه ما و وزارت ارشاد و معاونت ذیربط هم از بارِ وزر آن نوشته ‌ای که شما وقتی آن را می دهید، به زیان تمام می شود، فارغ نخواهد بود.(بیانات در دیدار جمعی از ناشران – ۲۸/۰۲/۱۳۷۸)

رسا ـ در پایان اگر نکته ای دارید بفرمایید؟ من می گویم جوانان، پیران، مردان و زنان شهری و روستایی و هر کسی که با کتاب می تواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بی کار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره و یا حتی در دکان وقتی مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت، کتاب را در بیاورد و بخواند. افرادی که کار روزانه دارند، اداری، کاسب، روستایی کشاورز و امثال این ها، اگر مثلا شب یا بین روز به خانه می آیند، بخشی از زمان را ولو نیم ساعت برای کتاب خواندن بگذرانند؛ چقدر کتاب ها را در همین نیم ساعت ها می شود خواند. بنده خودم دوره های بیست و چند جلدی کتاب ها را در همین فاصله های ده دقیقه بیست دقیقه یک ربع ساعت خوانده ام. شاید من از صدها جلد کتاب، همین طور در این فاصله های کوتاه استفاده کرده باشم. بسیاری را هم می شناسم که این طور هستند. من یک دوره کتاب هشت جلدی را در اتوبوس مطالعه کردم. این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچه هایشان یاد بدهند. خانم ها در خانه کتاب بخوانند و معلومات را فرا بگیرند.(دیدار با برگزیدگان مراسم انتخاب کتاب سال ۷/۱۰/۱۳۹۲)