یک کتابِ غمگینِ شیرینِ ساده

خاطرات کوتاهی که او در این فصول، بدون تکلف و با قلمی روان بیان شده، به خوبی می‌تواند ذهن خواننده را درگیر موقعیت‌های پیش آمده در آن روزها نماید.

داوود امیریان نگارش کتاب «خداحافظ کرخه» را در سنین جوانی یا شاید بتوان گفت نوجوانی شروع کرده است. وی بیشتر از آنکه در پی معرفی نام و اعتبار افراد در جبهه‌های جنگ باشد، به بیان خصوصیات رفتاری و اخلاقی آنها پرداخته است. شخصیت‌هایی که او در این کتاب از آنها نام می‌برد، ناشناسند. اکثر آنها بسیجیان گمنامی هستند که یا به شهادت رسیدند، یا جانباز شدند و یا در گوشه‌ای از این کشور زندگی می‌کنند.


اما آنچه این کتاب را خواندنی می‌کند صمیمیت و سادگی نویسنده در بیان حال و هوای رزمندگان هنگام عملیات، قبل و بعد از آن، پشت جبهه و فضای کلی جبهه‌هاست.

امیریان کتاب «خداحافظ کرخه» را در چهار بخش تنظیم نموده که هر بخش آن چند فصل کوتاه دارد. فصل‌هایی که گاه دو صفحه بیشتر نیست. خاطرات کوتاهی که او در این فصول، بدون تکلف و با قلمی روان بیان کرده، به خوبی می‌تواند ذهن خواننده را درگیر موقعیت‌های پیش آمده در آن روزها نماید. از اولین لحظات اعزام به جبهه و استقرار در اردوگاه‌ها تا شوخی‌های رزمندگان در حال و هوای جنگ و روحیه بالای آنها هنگام عملیات، توسلات و مناجات‌های بسیجیان قبل از شهادت و توصیف لحظه شهادت آنها، در این کتاب به خوبی تصویر شده‌اند.
نکته دیگر اینکه چون روایتگر این خاطرات خود در همه جا حضور داشته و از زبان خودش خاطرات را نقل می‌کند، بر اثرگذاری و باورپذیری آن افزوده است. « 21 دی 1365 بود. دو روز از عملیات می‌گذشت. دشمن دیوانه‌وار آتش می‌ریخت. بچه‌های ادوات هم آمدند و بغل دست ما در سنگر نشستند. در بین آنها یکی بود که گفت: «تا خدا نخواد تیر و ترکش به آدم اصابت نمی‌کنه. اون ترکشی که بخواد اصابت کنه، حتما نام اون شخص با قلم الهی روش نوشته شده و ...» هنوز حرفش تمام نشده بود که ترکشی دستش را پاره کرد و خون فواره زد. دستش را گرفت و با خنده گفت: « مثلا همین ترکش که اسم من روش نوشته شده بود. در هنگامه خون و آتش هم بچه‌ها دست از شوخی نمی‌کشیدند و متلک‌های روحیه بالابر نثار هم می‌کردند.»  

داوود امیریان متولد 1349 کرمان است و تاکنون 26 عنوان کتاب در کارنامه خود به ثبت رسانده که اکثر آنها در حوزه دفاع مقدس بوده و جوایز زیادی را نصیب خود کرده است. «خداحافظ کرخه» اولین اثر داوود امیریان است که آن را در سن 19 سالگی نوشته و خود درباره آن می‌گوید: «"خداحافظ کرخه" نخستین کتاب من است و من آن را در سن 19 سالگی نوشتم، امروز که نگاه می‌کنم، می‌بینم برای یک جوان 19 ساله آن کتاب خوب بود.

امیریان می‌گوید: خاطره ای که من از فرمانده شهید خودم نوشتم و برای دفتر هنر و ادبیات مقاومت فرستادم و در مسابقه «فرمانده من» سوم شد، به همراه دیگر خاطرات برگزیده آن جشنواره در یک مجموعه به صورت کتابی چاپ شد که مخاطبان زیادی هم پیدا کرد. در واقع من «خداحافظ کرخه» را با تشویق آقای سرهنگی در عرض دو ماه نوشتم و با این اثر خودم را تخلیه کردم.
امیریان فعالیت نویسندگی خود را از سال ۶۹ با نوشتن خاطراتش از جبهه آغاز کرد و در حال حاضر در چند حوزه خاطره‌نویسی، ادبیات کودک و نوجوان، رمان، طنز، زندگینامه داستانی شهدا و فیلمنامه‌نویسی قلم می‌زند.

رهبر انقلاب در یاداشتی که بر این کتاب نوشته‌اند چند نکته را متذکر شده‌اند. نکاتی که تاکنون از دید خیلی‌ها دور مانده است. ایشان متن کتاب را شیرین و ساده دانسته، نویسنده کتاب را "یک بسیجی با همه بار فرهنگی این کلمه" معرفی نموده‌اند و "خداحافظ کرخه" را «یکی از کتاب‌های خیلی خوب در مجموعه خاطره‌ها» برشمرده‌اند.