کتاب خوانی، یک کار شیرین
گام اول: با چشم دیگری نبینیم!
ما خیلی وقت ها بر اساس«ذهنیت ها» تصمیم میگیریم و یا عمل میکنیم. ذهنیت آن چیزی است که دیگران در ما ایجاد کرده اند.این دیگران میتواند خانواده، هم مدرسه ای،هم کلاسی،هم محله ای، همسایه، تلویزیون و ... باشد. ذهنیت یعنی اینکه بر اساس حرف دیگران تصمیمی میگیریم و از چیزی خوشمان میآید و از چیز دیگری بدمان میآید بدون آنکه درباره آن اطلاعاتی به دست آوریم و یا خودمان تجربه کرده باشیم. راستش درباره کتاب و کتاب خوانی هم خیلی از ما ها بر اساس ذهنیت ها رفتار میکنیم. شاید شما هم این جملات را از دیگران زیاد شنیده اید:«مطالعه کتاب کاری کسل کننده است»،«آخه اصلا کتاب خوندن چه فایده ای دارد؟!»، «کتاب خوندی شد برای ما نان و آب»،«کتاب خواندن خیلی حوصله میخواهد»و .... ذهنیت منفی درباره کتاب و کتاب خوانی زیاد است.گام اول برای دوستی با کتاب، اصلاح این ذهنیت هاست. این ذهنیت ها و این حرف ها را کنار بگذارید.وارد گود شوید.بسم الله.این شما و این کتاب.کتاب بخوانید.همین.بعد شما خواهید بود که ذهنیت های درستی درباره کتاب به دیگران خواهید داد. بله ، به جای اینکه با چشم دیگری ببینیم،با چشم خودمان ببینیم.مگه چشم خودمان چه عیبی دارد؟!
گام دوم: کتاب درسی با کتاب غیر درسی فرق دارد.
شاید وقتی از مطالعه و کتاب خوانی صحبت میشود به یاد کتاب های درسی خودتان میافتید. شاید با خودتان میگویید اگر مطالعه این است از خیرش میگذرم. معمولا کتاب درسی برای خیلی ها خوشایند نیست.یکی از ذهنیت های نیازمند اصلاح درباره کتاب،فرق کتاب درسی با کتاب غیر درسی است.کتاب درسی را ما انتخاب نمیکنیم اما کتاب غیر درسی را خودمان انتخاب میکنیم.کتاب درسی را باید تمام و کمال و حرف به حرف بخوانیم اما کتاب غیر درسی را هر جور که دوست داشته باشیم می توانیم بخوانیم.خلاصه کتاب درسی با کتاب غیر درسی خیلی فرق دارد. پس بر اساس کتاب درسی درباره مطالعه کتاب غیر درسی قضاوت نکنیم.
گام سوم: وعده غذایی مناسب انتخاب کنید!
در بخش قبلی گفتیم که همه ذهنیت های منفی و بازدارنده درباره کتاب را کنار بگذارید و شروع کنید به کتاب خواندن. اما توجه کنید که منظورم خواندن هر کتابی نبود.کتاب مناسب انتخاب کنید.کتابی که حجم آن و سطح مطالب آن با سن و سال و میزان تحصیلات تان جور باشد. مثلا برای نوجوان و جوان کتاب هایی که برای گروه سنی نوجوان و جوان نوشته شده اند مناسب هستند اما بعضی از نوجوانان و جوانان همان اول کار میروند سراغ کتاب های پدر و برادر و آشنایان بزرگ سال خود. کتاب را میخوانند اما از مطالب آن چیز زیادی دستگیرشان نمیشود.دنبال جذابیت های بصری و تصویری در کتاب میگردند اما پیدا نمیکنند.کتاب را میبندند و کنار میگذارند و همین تجربه کافی است که آنها را نسبت به همه کتاب ها بدبین کند.
غذایی که در صبحانه میخوریم با غذایی که در شام میخوریم فرق دارد و هر کدام با نیازهای مربوط به زمان خود تناسب دارند. کتاب هم همین طور است. به نسبت نیازی که داریم و شرایطی که در آن قرار داریم باید کتاب مناسب انتخاب کنیم.
گام چهارم: هر کتابی یار مهربان نیست!
شعر «من یار مهربانم» را همه بلدیم. بیشتر وقت ها وقتی اسم کتاب را میشنویم به دنبال آن تعبیر «یار مهربان» به ذهنمان میآید. اما باید توجه کنیم که همه کتاب ها یار مهربان نیستند.بعضی کتاب ها مهربان نیستند و مطالب نادرست دارند و به فکر و روح و روان ما آسیب میزنند.در انتخاب کتاب باید دقت کنیم و با افراد آگاه و مورد اعتماد مشورت کنیم.کتاب هایی انتخاب کنیم و بخوانیم که از مهربان بودن آنها اطمینان داشته باشیم.
اگر به این چهار گام توجه کنیم آن وقت بعد از مدتی متوجه خواهیم شد که کتاب خواندن کار شیرین[1] و دلچسب و جذابی است.
گام پنجم: در مورد کتاب هایی که خوانده ایم با دوستانمان حرف بزنیم.
اگر تمایل دارید دوست، همکار، هم کلاسی،هم دانشگاهی یا هم مدرسه ای خودتان را به کتاب خوانی علاقمند کنید،بهترین راه این است که درباره کتاب های خوب و مناسبی که خوانده اید با آنها حرف بزنید. هیچ روشی در ترویج مطالعه از این روش موثرتر نیست.وقتی شما درباره کتاب مورد علاقه خودتان حرف میزنید،بدون اینکه دوستتان را به خواندن آن تشویق کنید،خود به خود دوستتان به خواندن آن کتاب علاقمند خواهند شد. اینجاست که شما میتوانید کتابی را که خوانده اید به دوستتان امانت بدهید یا او را راهنمایی کنید که کتاب را از کتابخانه امانت بگیرد.
[1] - «از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان، باید احساس وظیفه کنند، اگرچه آنگاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانى نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلّلناپذیر و یک وسیله براى آراستن شخصیت خویشتن، تلقى خواهد شد؛ و نه تنها جوانان، که همهى نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد» (مقام معظم رهبری(